خطاطی زیبای شعر حافظ -لاف عشق و گله از یار…

اشتراک گذاری:

شعر حافظ

خطاطی زیبای شعر حافظ -لاف عشق و گله از یار از پرویز نجف پور آموزش خطاطی با قلم و خودکار توسط پرویز نجف پور در آموزشگاه نوجویان

 

 

در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند

من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی

عشق داند که در این دایره سرگردانند

جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست

ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند

عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا

ما همه بنده و این قوم خداوندانند

مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم

آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند

وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد

که در آن آینه صاحب نظران حیرانند

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ

عشقبازان چنین مستحق هجرانند

مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار

ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند

گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد

عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند

زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد

دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان

بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند

همچنین بخوانید  قطعه عشق در پورتوفینو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب