تو بر من تا توانی ناز می ساز
که تا جانم بر آید می کشم ناز
منم عاشق مرا غم سازگار است
تو معشوقی ترا با غم چه کار است
تو گر سازی و گر نه من بر آنم
که سوزم غمت تا میتوانم
مرا گر نیست دیدار تو روزی
تو باقی باش در عالم فروزی
اگر من جان دهم در مهربانی
ترا باید که باشد زندگانی
شعر: نظامی از مجموعه ( خسرو ـ شیرین)
آواز و گیتار: استاد پرویز نجف پور