عباس معروفی در ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد. او پس از آنکه دیپلم ریاضی خود را گرفت، در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و در رشته ادبیات دراماتیک مشغول به تحصیل شد. پس از فارغ التحصیل شدن هم بیش از ده سال در مقطع دبیرستان معلم ادبیات بود.
اولین اثر ادبی او یک مجموعه داستان با نام روبروی آفتاب بود. این کتاب در سال ۱۳۵۹ منتشر شد. نقطه اوج کاری او اما سال ۱۳۶۶ بود. زمانی که او در طول حدود سه سال و نیم و به عنوان مدیر اجراهای صحنهای، مدیر ارکستر سمفونیک تهران، و مدیر روابط عمومی، توانست بیش از ۵۰۰ کنسرت موسیقی از هنرمندان سراسر ایران را به اجرا در بیاورد. او در همین دوران مجله موسیقی آهنگ را هم به عنوان سردبیر منتشر کرد.
روز یکم شهریور ماه ۱۳۹۹ بود که معروفی با انتشار پستی در اینستاگرام، از ابتلای خودش به سرطان گفت. او در کپشن این پست مینویسد:
سیمین دانشور به من گفت: “غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یکوقت، معروفی!“
و من غصه خوردم.
اینجا در بیمارستان شریته برلین، حالا یازده جراحی را پشت سر گذاشتهام، از دوشنبه وارد مرحلهی پرتو درمانی میشوم؛ در تونلی تاریک به نقطههای روشنی فکر میکنم که اگر برخیزم، هفت کتاب نیمهکارهام را تمام کنم و باز چند تا درخت بکارم.
هفت جراح و متخصص زبده عمل جراحی را انجام دادند. جراح فک و دهان گفت: “بدن شما چهل ساله است، هیچ بیماری و خللی در تن شما نیست؛ سرطان لنفاوی هم یک بدبیاری بوده. پش گِهبت“
گفتم: “در طب ایرانی به این بدبیاری میگویند غمباد.“
خندید.
در این مدت او بارها از روند مبارزه و پیشرفت بیماری خود گفت. تا اینکه در روز دهم شهریور سال ۱۴۰۱،سمفونی مردگان این بار برای عباس معروفی نواخته شد. آن هم جایی به دور از وطن، درست مانند هوشنگ ابتهاج در آلمان.
مشهورترین و بهترین اثر عباس معروفی که نه تنها برنده جایزه ادبی سورکامپ شده است، بلکه به سه زبان آلمانی، انگلیسی و عربی هم منتشر شده است. سمفونی مردگان داستان زندگی خانوادهای است که هر یک نماینده قشر خاصی از جامعه هستند. در واقع معروفی با نوشتن این کتاب سعی داشته تا مشکلات روشنفکر را به تصویر بکشد. نکته جالبتر اینکه رمان از چند جهت و از دریچه دید چند شخصیت بازگو میشود.
شخصیت اصلی این کتاب آیدین نام دارد. آیدین شاعر است و بر خلاف پدر و برادرش به مطالعه علاقهمند است. او را میتوانیم نماینده نسل جوان بدانیم. اورهان هم برادر کوچکتر اوست که به شدت تحت تاثیر تفکرات مذهبی و سنتی پدرش است.
بد نیست بدانید اگرچه عباس معروفی داستان سمفونی مردگان را در اردبیل روایت میکند، اما خودش هیچگاه به آنجا سفر نکرده است. با این وجود تصویر او از شهر و مردمانش فوقالعاده است. بعضی از منتقدان این اثر را مشابه رمان خشم و هیاهو از ویلیام فاکنر میدانند.