گزارشی در مورد موسیقی دهه ۵۰ ایران

آشنایی با موسیقی دهه 50 ایران، معروف ترین خواننده ها تا رسیدن بیت به ایران

اشتراک گذاری:

موسیقی دهه 50

پیش از آنها، تک‌چهره‌هایی بودند مثل ویگن، سخایی، عارف و شیبانی که با ساز و ادوات غربیِ موسیقی، ترانه‌ی فارسی اجرا می‌کردند، اما گروه‌های بیت وجه تمایز مهمی با این جریان داشتند؛ امثال ویگن و عارف بیشتر متأثر از موسیقی لاتین و یونانی بودند و حال‌و‌هوای موسیقیِ ایرانی هم در کارهای آنها قابل شنیدن بود، اما گروه‌های بیت اغلب فقط بازخوانی می‌کردند و هدفشان بازتولید موسیقی راکِ انگلیسی بود. در مقاله‌ی دیگری به تفصیل به این گروه‌ها و نقش مهمشان در موسیقیِ عامه‌پسند ایرانی و تأثیر گفتمان «غرب‌زدگی» بر آنها پرداخته‌ام.

به کاباره نرو، اگر میری، موسیقی غربی گوش نکن!

در دهه‌ی ۱۳۴۰ خورشیدی، گفتمان «غرب‌زدگی»، یا در واقع تلاش برای ضدیت با غرب‌زدگی، به راه می‌افتد و در نتیجه، جریان بیت‌بندها هم از جانب روشنفکران جدی گرفته نمی‌شود و هم آماج خشم سنت‌گرایان قرار می‌گیرد. با وجود این، مخاطبان این جریان ــ جوانان طبقه‌ی متوسط شهری، به‌ویژه در تهران ــ ظاهراً کاری به این حرف‌ها نداشتند و این موسیقی را دنبال می‌کردند. این مخاطبان در مکان‌های مختلف شهری مثل رستوران کوچینی، هتل میموزای چالوس، کلاب ژرمن‌ها، رستوران کاکوله،‌ هتل دربند، دانسینگ تومبا (در سینما درایواین ونک) و… این موسیقی را می‌شنیدند.

به‌علت همین ــ به‌اصطلاح ــ غرب‌زدگی و البته تازگی و ناشناختگیِ این جریان، تقریباً هیچ رسانه‌ای به آنها نمی‌پرداخت، مگر با نوعی نگرش انتقادیِ غلیظ. یکی از اولین مطالبی که در مورد موسیقی راک اند رول در ایران نوشته شده مربوط به شماره‌ی ۳۸۹ هفته‌نامه‌ی آسیای جوان در شهریور سال ۱۳۳۶ است: «هفته‌ی پیش بر حسب تصادف گذرم به یکی از این کاباره‌دانسینگ‌ها افتاد. همه‌ی مشتریان این کاباره دختران و پسران جوانی بودند که به‌خاطر رقص راک اند رول آنجا جمع شده بودند. عده‌ای همراه پدر و مادرِ خود و برخی نیز به اتفاق دوستانِ خود آمده بودند. وقتی برنامه‌ی رقص شروع شد و ارکستر آهنگ تند و پرهیجانِ راک اند رول را نواخت، عده‌ی زیادی وارد پیست شدند. من در گوشه‌ی سالن غرق تماشا بودم و آثار انحطاط و تدنیِ اخلاق را در این محلی که نمونه‌ی کوچکی از اجتماع بی‌بندوبارِ ما بود به‌خوبی می‌دیدم».
برخورد با این جنس از  موسیقی در رسانه‌ها و حتی از جانب روشنفکران کاملاً انتقادی بود. مصداق بارز این امر که می‌توان از آن با ‌عنوان اولین نقطه‌ی تلاقیِ مخاطب گسترده‌ی ایرانی با این جنس موسیقی یاد کرد، فیلم شب‌نشینی در جهنم، ساخته‌ی موشق سروری و ساموئل خاچیکیان، است که در سال ۱۳۳۶ اکران شد. در صحنه‌ای از فیلم، در جهنم، ترانه‌ای از بیل هلی به‌طور کامل پخش می‌شود. فیلم برخوردی تمسخرآمیز با این موسیقی و هوادارانش در ایران دارد، رویکردی که حداقل تا اواخر دهه‌ی ۱۳۴۰ در بین روشنفکران رایج بود.

جوانان امروز آمد و موسیقی نفس کشید!

انتشار هفته‌نامه‌ی جوانان امروز (که بیشتر با عنوان مجله‌ی جوانان شناخته می‌شود) از چهارم مهر سال ۱۳۴۵ آغاز شد. یکی از مهم‌ترین کارهای اعتمادی در این مجله، پرداختن به «بیت‌بندها» بود. در همان شماره‌ی اولِ مجله، در مطلبی با عنوان «برنامه‌ی بزرگ آهنگ‌های جاز» که در کنار عکس بزرگی از گروه «اعجوبه‌ها» چاپ شده، وعده‌ی برگزاری فستیوال بزرگی با حضور «پنج ارکستر معروف جاز تهران» داده می‌شود.

همچنین بخوانید  موزیک ویدئو سواد

در واقع، منظور پنج گروه بیت است. در همان شماره، گروه «اعجوبه‌ها» و در شماره‌ی دوم گروه «بلک ‌کتس» به طور مفصل معرفی می‌شوند (به‌احتمال بسیار زیاد این اولین جایی است که عکس و اطلاعاتی از فرهاد چاپ شده است). این مجله در شماره‌ی هشتم، گروه «تروپی‌کانا» و در شماره‌ی نُهم، گروه «تک‌خال‌ها» را معرفی می‌کند و در همه‌ی این شماره‌ها، با تک‌جملات و نوشته‌های کوتاهی اخبار مربوط به «بزرگ‌ترین کنسرت جاز جوانان» را به اطلاع مخاطب می‌رساند. قیمت بلیت «پنجاه ریال» است و برای خوانندگان مجله بیست ریال تخفیف در نظر گرفته شده که با ارائه‌ی شماره‌ی نُهم مجله می‌توانند هنگام خرید بلیت از این تخفیف بهرمند شوند.
در نهایت، این فستیوال با حضور سه گروه «بلک کتس»، «تروپی‌کانا» و «اعجوبه‌ها» در ۱۱ آذر سال ۱۳۴۵ در استادیوم شش‌هزار نفریِ (شهدای هفتم تیر فعلی) برگزار می‌شود. این نخستین رویداد موسیقایی با چنین ابعادی در ایران بود.

فرصتی برای موسیقی، نه فقط هایده و سوسن و الهه

مجله‌ی اطلاعات جوانان از آغازِ کار در هر شماره دو صفحه‌ی کامل به موسیقی اختصاص می‌داد (این میزان توجه و تمرکز بر موسیقی در یک مجله‌ی غیرتخصصی در آن دوره قابل توجه است). البته این دو صفحه جدای از گفتگو با چهره‌‌های شاخص موسیقیِ آن دوره مثل عارف، الهه و داود پیرنیا بود که در این نشریه چاپ می‌شد این دو صفحه کاملاً متمرکز بر گروه‌های بیت بود.

به عبارت دیگر، جوانان علاوه بر معرفی و انتشار اخبار گروه‌های ایرانی، ترانه‌هایی از «بیتلز»، «رولینگ استونز»، «انمیالز» و… را به انگلیسی و همراه با ترجمه‌ی فارسی چاپ می‌کرد و اخبار این گروه‌ها را پوشش می‌داد.
اما تقریباً تمام گروه‌ها و موسیقی‌هایی که معرفی می‌کرد، حداقل در سال‌های ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶، گروه‌های راک بریتانیایی (و نه آمریکایی) و تا حدی فرانسوی بودند. عنوانِ این دو صفحه «آهنگ‌ها و آوازها» بود. از شماره‌ی ۳۴ به بعد، بالای عنوان «آهنگ‌ها و آوازها» عنوان «بیت باکس» به انگلیسی نوشته می‌شد اما در شماره‌ی ۴۹ این عنوان به «میوزیک باکس» تغییر کرد. در واقع، عنوان «بیت باکس» تأکیدی بود بر این که در آن دو صفحه اخبار و گزارش‌هایی درباره‌ی گروه‌های بیت منتشر می‌شد.

در قیاسْ با موسیقیِ بسیار محبوبِ «کوچه بازاری»،‌ موسیقیِ «بیت‌بندها» در عین اینکه رقص و تحرک داشت، در فضاهایی متفاوت با کاباره‌هایی اجرا می‌شد که مکانی برای «عرقِ مردافکن» نوشیدن و «شادباش» پاشیدن به سر و روی سوسن و هایده و گلپا بود.
موسیقی «بیت‌بندها»، حداقل از منظر طبقه‌ی متوسطِ شهری در آن مقطع زمانی، در مقابل ابتذال ایستاده بود. یعنی در قیاسْ با موسیقیِ بسیار محبوبِ «کوچه بازاری»،‌ موسیقیِ «بیت‌بندها» در عین اینکه رقص و تحرک داشت، در فضاهایی متفاوت با کاباره‌هایی اجرا می‌شد که مکانی برای «عرقِ مردافکن» نوشیدن و «شادباش» پاشیدن به سر و روی سوسن و هایده و گلپا بود. در اکثر مکان‌هایی که موسیقی‌ «بیت‌بندها» اجرا می‌شد، مشروب سنگین سرو نمی‌شد و این موسیقی مورد علاقه‌ی طبقه‌ی فقیرِ «فرهنگی» نبود (توجه به تمایز میان دو مقوله‌ی فقر «فرهنگی» و «اقتصادی» از این نظر مهم است که وقت‌گذرانی در «شکوفه‌ی نو» محتاج به تواناییِ مالیِ چشمگیری بود، به‌ویژه اگر می‌خواستید دور میزهای نزدیک به صحنه بنشینید). در فضای اجتماعی طبقه‌ی متوسطِ دهه‌ی ۱۳۴۰، موسیقی بیت‌ «باکلاس» به شمار می‌رفت.
مسعود کیمیایی، شهیار قنبری و رضا موتوری
برای مثال، مسعود کیمیایی سکانس مشهور زد‌ و‌ خورد در فیلم رضا موتوری ــ سکانسی که در آن گروه «تک‌خال‌ها» در حال اجرای ترانه‌ی Proud Mary هستند ــ را در «دانسینگ تومبا» در «سینما درایو این ونک» فیلم‌برداری کرد تا تضاد شخصیت پایین‌شهری و فقیر و بزن‌بهادرِ «رضا» را با آن فضای به‌اصطلاح شیک نشان دهد. شخصیت رضا در آن جغرافیا بیگانه بود و خودِ کیمیایی هم با نحوه‌ی کارگردانی‌اش نگاهی انتقادی و حتی تمسخرآلود به تفریحات طبقه‌ی مرفه جامعه داشت ــ یعنی از جهتی شبیه به همان نگرش خاچیکیان در فیلم شب‌نشینی در جهنم (۱۳۳۷) به این نوع موسیقی. یکی از عجایب فیلم رضا موتوری (۱۳۴۸) تضاد میان این صحنه و نگرش انتقادی‌اش به مکان‌های اجرای موسیقیِ بیت‌بندها و مخاطبانش، و حضور شهیار قنبری و فرهاد (ترانه‌سرا و خواننده‌ی تیتراژ) در همین فیلم است.

همچنین بخوانید  موسیقی فیلم چیست؟

عموم مخاطبان موسیقیِ آن دوره، و حتی به‌اصطلاح «موزیک‌بازها»ی نسل جدید، بازخوانی‌های آن دوره، و به‌ویژه بازخوانی‌های فرهاد به‌عنوان ستاره‌ی مهم آن جریان، را ارزشمند می‌دانند و حسابِ آنها را از موسیقیِ به‌اصطلاح مبتذل جدا می‌کنند. ر. اعتمادی در جوانان امروز مشغول به هر کاری که بود، مروّج «ابتذال» نبود.
اما چرا امروز این جریان موسیقایی مهم و تأثیرگذار به نظر می‌رسد؟ زیرا بسیاری از نوازندگان این جریان در اواخر دهه‌ی ۱۳۴۰ و اوایل دهه‌ی ۱۳۵۰، یعنی زمان آغاز دوره‌ی درخشان موسیقی پاپ ایران، به‌عنوان آهنگساز، تنظیم‌کننده و حتی نوازنده به ستون‌های این موسیقی تبدیل شدند ــ حسن شماعی‌زاده، آندرانیک، محمد اوشال، سعید دبیری، شهرام شب‌پره، ویلیام خنو، ناصر چشم‌آذر، سیاوش قمیشی و بعضی دیگر پس از مدتی طولانی نوازندگی در این گروه‌ها، وارد فضای پاپ فارسی شدند و به چهره‌های شاخصِ این عرصه تبدیل شدند. در میان خوانندگان نیز فرهاد، فریدون فروغی، مارتیک، ابی و بعضی دیگر پس از تجربه‌اندوزی در آن جریان به هنرنمایی در حوزه‌ی موسیقی پاپ فارسی پرداختند. بنابراین، بی‌راه نیست اگر ر. اعتمادی را یکی از چهره‌های تأثیرگذار در شکل‌گیریِ دوران طلاییِ پاپ فارسی در دهه‌ی ۱۳۵۰ بدانیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب